دوره 11، شماره 43 - ( زمستان 1396 )                   جلد 11 شماره 43 صفحات 173-193 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشکده حقوق، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران. (نویسنده مسؤول)
2- دانشکده حقوق، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
چکیده:  
امروزه استفاده روزافزون از روش‌های کمک‌باروری در سراسر جهان، به عنوان یک فناوری بدیع که مسائل خاص خود را به همراه دارد، محملی برای بحث‌های حقوقی، اخلاقی و پزشکی است. یکی از موضوعاتی که در نتیجه کاربرد این روش‌ها و در بستر مصالح عالیه کودک مورد توجه قرار گرفته است، مسأله هویت کودکان حاصل از این روش‌ها به ویژه در وضعیت اهدای جنین است. تمایل بسیاری از کشورها از پنهان‌بودن به سمت ناشناس‌بودن اهداکننده است، با این وجود برخی از کشورها همچنان پنهان‌بودن اهداکننده را اصلی ضروری تلقی می‌کنند. در این میان برخی با استناد به ماده 7 کنوانسیون حقوق کودک، دسترسی او به نحوه ایجاد و تولد را بخشی از حق بر هویت شمرده‌اند و برخی با استناد به همین ماده او را از چنین دسترسی منع می‌کنند. قانونگذار ایران در موضوع هویت این کودکان، سیاست دوگانه‌ای را در پیش گرفته است و در حالی که در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست، اصل را بر اعلان هویت این دسته از کودکان و نوجوانان می‌داند، در قانون نحوه اهدای جنین این حق را برای کودکان به رسمیت نمی‌شناسد. در پژوهش حاضر به دنبال آن هستیم تا با بررسی رویکردهای مختلف نسبت به ارائه اطلاعات مربوط به والدین بیولوژیکی کودک و ارتباط آن با اصل مصالح عالیه، مبنایی برای حمایت از هویت کودک بیابیم. بر اساس یافته‌های این پژوهش نیز به این نتیجه رسیدیم که به نظر می‌رسد عدم هماهنگی رویکرد قانونگذار ایران در خصوص افشای اطلاعات، به دلیل تفسیری است که از اصل مصالح عالیه صورت گرفته و به موجب آن محرمانگی در راستای مصالح او تشخیص داده شده است. امری که زمینه‌های فرهنگی موجود در ایران نیز مؤید آن است.
نوع مطالعه: پژوهشي |
دریافت: 1395/11/9 | پذیرش: 1396/10/26

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.