دوره 3، شماره 10 - ( پاییز 1388 )                   جلد 3 شماره 10 صفحات 34-13 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- مدیر گروه ادبیات فارسی دوره کارشناسی ارشد، واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی و عضو هیأت علمی گروه تاریخ پزشکی، مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی
2- مدیر گروه حقوق پزشکی و رییس مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و دبیر انجمن علمی حقوق پزشکی ایران
3- دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات
چکیده:  

تاریخ شناخت انسان، از طریق چهره به پنج هزار سال پیش برمی‌گردد. چینیان هم دو هزار سال قبل از روی چهره پیشگویی می‌کردند. در بین فلاسفه و حکمای یونان، بقراط، ارسطو، افلاطون، رواقیون و جالینوس در زمینه شناخت چهره، نظریه‌هایی را ابراز داشته­اند؛ ولی نخستین برداشت علمی در زمینه شناسایی چهره توسط «یوهان لاواتر» دانشمند سوئیسی قرن نوزدهم صورت پذیرفت. در حوزه اسلام غزالی به این پدیده توجه داشت و به همین دلیل دانش را دو شاخه می‌پنداشت: یکی علوم «نظری» که از حقایق اشیا صحبت می‌کند و دیگر علوم «معامله» که رفتار انسان را مورد توجه قرار می‌دهد. ابن سینا، حکیم مسلمان هم، اعتدال را در جوارح انسان بررسی کرده و سخنی از پیامبر اعظم(ص)را مبنا قرار داده است که «اطلبوا حوائجکم عند حسان الوجوح». فارابی از آرای افلاطون و ارسطو میانگینی به دست می‌دهد و وجوه اشتراک آنها را بیان می‌کند. جوادی آملی عالم معاصر شیعی نیز به آیه شریفه قرآن توجه دارد که: «خلق‌السموات و الارض بالحق و صورکم فاحسن صورکم و الیه المصیر». در غرب، دانشمندان اروپایی و امریکایی قرن هجده و نوزده به اَشکال ظاهری جمجمه توجه کرده­اند. آنها ساختمان فیزیکی بدن را مولود چگونگی رفتارهای جسمی تصور می‌کردند و خصوصیات انسان را از این طریق بیان می‌داشتند؛ تا جایی که «لمبرزو» پزشک و جرم‌شناس ایتالیایی رفتار مجرمانه را حاصل مبانی ژنتیکی تلقی می‌کرد. «یونگ» نیز برای شناخت انسان از طریق چهره، افراد را به درون‌گرا و برون‌گرا، استوار و نااستوار تقسیم می‌کند. «سیگودمک اولیف» روان‌شناس نامدار معاصر فرانسوی در پایان سده نوزدهم چهره را به «ماه چهر»، «درخت چهر»، «چهره نوری» و «آهن چهر» تقسیم کرد و علل آن را عوامل ذهنی و گوارشی می‌دانست. اما در ایران نخستین شخصیتی که به شناخت چهره توجه کرده، حکیم میسری است. حکیم در دانشنامه منظوم خود اندام، ارکان چهره و مزاج‌های افراد را عامل یا نشانه ویژگی‌های روانی و رفتاری قرار می‌دهد و پیرامون آن بحث می‌کند که در متن تحقیق به آن پرداخته شده است.


دریافت: 1388/4/26 | پذیرش: 1388/6/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.