1- گروه حقوق، واحد قشم، دانشگاه آزاد اسلامی، قشم، ایران،
2- گروه حقوق جزای دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران. (نویسنده مسؤول)
3- دانشگاه علم و فرهنگ مدیر کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرمشناسی دانشگاه علم و فرهنگ، تهران، ایران،
چکیده:
زمینه و هدف: سیر رویکردهای نظری در تبیین جرم در گستره تاریخی حاکی از تنوع برداشتها از مفهوم جرم میباشد. در دهه 1980 در پرتو اندیشه فیلسوفان فرانسوی و آلمانی جنبش پستمدرن، با خوانش جدید از مفهوم جرم در حقوق کیفری، جرم را عمدتاً بر ساخته نظام سیاسی و فرهنگی حاکم مطرح و با انتقاد به ناکارامدی حقوق کیفری مدرن و نظامهای هنجارساز به ارزیابی متفاوتی از مفهوم جرم در پرتو رد مفروضات و مفاهیم تعبدی در حقوق کیفری، رد علتشناسی علمی و عقلانی، نقد عناصر قانونی، مادی و معنوی جرم، پرداخته است. هدف پژوهش حاضر بررسی پارادایمهای نظری جرم، ماهیت و اهداف آن در حقوق کیفری پستمدرن و ارزیابی وجوه افتراق و اشتراک این بینش فکری با موادی از قانون مجازات اسلامی در یک رویکرد توصیفی ـ تحلیلی میباشد.
مواد و روشها: مقاله حاضر با بهرهگیری از روش توصیفی ـ تحلیلی انجام خواهد پذیرفت.
یافتهها: برآمد حاصل از قرائت پستمدرنیستی از جرم در پرتو مؤلفههای قدرت، ذهنیت، گفتمان و نفی فراروایتها، به رغم غرابت و صعوبت، به لحاظ نقد مفاهیم بنیادین حقوق کیفری حائز اهمیت فراوانی برای گفتمان جرم، به ویژه پیرامون قانون مجازات اسلامی است، چراکه تمامی جهتگیریها در حقوق کیفری در نوع تعریفی است که از جرم ارائه میشود.
نتیجهگیری: از نگاه پسامدرن تعریف جرم از آسیب، جانی، مالی و حیثیتی به نقض رفاه، امنیت، امکانات مناسب درمانی و زندگی آبرومندانه و جرائم علیه رفاه و حقوق اساسی انسانها تغییر کرده است. علاوه بر این، قدرت حاکم همواره با ایدههای نژادپرستی و تبعیض جنسیتی و دینی و یا محدودیتهای ناشی از دیدگاههای سیاسی و مذهبی مختلف این حقوق ذاتی را تحدید میکند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
دریافت: 1398/10/25 | پذیرش: 1399/2/4