1- گروه حقوق عمومی و اقتصادی، دانشکده حقوق، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
چکیده:
زمینه و هدف: از زمان رواج ایدههای روشنگری، عقل و هیجان به عنوان حوزههای کاملاً جدا از هم در مقابل یکدیگر قرار گرفتند و این جدایی خود را در سنت قضایی و تصمیمگیری حقوقی که متعهد به بیطرفی، عینیت و عقلانیت بود، نشان داد. برخلاف موقعیتهای برانگیزنده هیجان که قاضی در جریان دادرسی بسیار با آن مواجه میشود، از وی انتظار میرود که هیچ هیجانی را تجربه نکند یا در صورت تجربه هیجانها، آن را کنار بگذارد. صحت این انتظار با مطالعات جدید عصبشناسی با تردیدهایی مواجه شده است. بنابراین پرسش «ارتباط تصمیمگیری حقوقی با منطق و هیجان»، پرسشی قابل تأمل و مستلزم بازنگری است.
روش: پژوهش حاضر از نوع نظری به صورت پژوهشی و روش جمعآوری اطلاعات آن به صورت کتابخانهای است.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل پژوهش حاضر، ضمن رعایت اصالت متون، صداقت و امانتداری رعایت شده است.
یافتهها: دادههای عصبشناسی و مطالعه قضاوت اخلاقی این حوزه را متحول ساخته و نشان داده که سازو کارهای عصبی مشترکی به نام نورونهای آینهای میان انسانها وجود دارد که همدلی و وجود زبان مشترک حق را میان آنها ممکن میسازد. همچنین الگوی تصمیمگیری دوگانه در ذهن به نحوی عمل میکند که هم سیستم 1 که هیجانی، آنی و غیر هوشیار است و هم سیستم 2 که عقلانی، آرام و هوشیارانه است را درگیر میسازد. بدون پردازشهای هیجانی رسیدن به تصمیمی معقول یا قضاوت اخلاقی امکانپذیر نیست، زیرا هیجان منبع اطلاعات بوده و فرد را از موضوعی مهم در عالم خارج مطلع ساخته و موجب رفتار او در جهت رفع یا پذیرش آن موضوع میشود.
نتیجهگیری: قضاوت اخلاقی و تصمیمگیری شایسته ناگزیر با پردازشهای هیجانی در کنار پردازشهای عقلی گره خورده است. با توجه به اینکه قاضی به عنوان تصمیمگیرنده حقوقی خود را در موارد متعددی در مقام رسیدگی ناگزیر از قضاوت اخلاقی مییابد، نمیتوان قاضی بدون هیجان را قاضی ایدهآلی دانست. کنارگذاردن هیجانها به لحاظ عملی و علمی امکانپذیر نیست و بنابراین باید به سازوکارهایی کنترلی برای تنظیم هیجان اندیشید.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
دریافت: 1400/8/15 | پذیرش: 1401/3/12