1- پژوهشکده خانواده، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.،
2- پژوهشکده خانواده، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
چکیده:
زمینه و هدف: قریب چهار دهه از صدور نخستین فتوای جواز بازآراییجنسی تراجنسیها میگذرد، با این حال، قانونگذار رویکردی شفاف و دقیق درباره وضعیت تراجنسیها در پیش نگرفته است. قانون حمایت خانواده ۱۳۹۱ با اشاره به تغییر جنسیت، تلویحاً، جراحی بازآرایی جنسی را مبدأ شناسایی تراجنسیها دانست، در حالی که قانون حمایت از اطفال و نوجوانان ۱۳۹۹، با علم به ناکارآمدی این نحوه از شناسایی برای کودکان و ضرورت اتخاذ تدابیر قانونی برای حمایت از ایشان، اختلال هویت جنسی را ملاک قرار داد. به نظر میرسد این رویکردهای متفاوت و حداقلی، معلول ناکارآمدی در نظریهپردازی است. از یکسو نظریهپردازی کارآمد در گرو برساختن سنجهای دقیق برای شناسایی موضوع و از سوی دیگر برساختن سنجه در گرو موضوعشناسی است، پس موضوعشناسی جنسیتِ تراجنسیها نخستین گام برای نظریهپردازی و خروج از این برزخ قانونی است.
روش: این پژوهش از نوع پژوهشهای نظری، به روش توصیفی ـ تحلیلی با رجوع به منابع کتابخانهای است.
ملاحظات اخلاقی: در انجام تمامی مراحل نگارش پژوهش، صداقت و امانتداری به همراه حفظ اصالت متون رعایت شده است.
یافتهها: موضوعشناسی جنسیت در رویکرد فقیهان متفاوت از رویکرد نوین محاکم برخی کشورها است. به این ترتیب که فقیهان، جنسیت را موضوعی عرفی، عرف عام را مرجع صالح و جنسیتِ ظاهری را سنجه شناسایی جنسیت میدانند، در حالی که رویکرد نوین بر صلاحیت متخصصان حوزه جنسیت تأکید کرده و هویت جنسیتی را سنجه شناسایی تراجنسیها قرار داده است.
نتیجهگیری: عرف در درک موضوعات پیچیده، ناتوان و سنجه جنسیتظاهری در شناسایی تراجنسیها ناکارآمد است. به وارونه، سنجه هویت جنسیتی، افزون بر کارایی در شناسایی تراجنسیها و جداسازی آنان از دیگر وضعیتها، به دلیل دقتهای تخصصی، عاری از اجمال بوده و میتواند یاریگر قانونگذار در رفع خلأهای قانونی و اتخاذ رویکردی شفاف در شناسایی تراجنسیها باشد. از منظر فقهی نیز میتوان با بهرهگیری از ظرفیتهای فقه پویا، گذر موضوعشناسی ایستا و اثبات تخصصیبودن موضوع، سنجه هویت جنسیتی و مرجعیت متخصص را پذیرفت.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
دریافت: 1401/10/29 | پذیرش: 1402/1/31