زمینه و هدف: با نگاه از زاویهای متفاوت، سخن از مسئولیت مدنی صغار و بیماران روانی، به واقع کاوشی است فلسفی در خصوص کیفیت تأثیر صغر سن و ضعف یا فقدان عنصر روانی ادراک در حقوق مسئولیت مدنی. در چنین پژوهشی اصولاً با دو نگرش و مبنای فکری مواجهیم.
روش: این تحقیق از نوع نظری بوده و روش تحقیق به صورت توصیفی ـ تحلیلی است و بر مبنای جمعآوری اطلاعات به صورت کتابخانهای و با مراجعه به اسناد،کتب و مقالات صورت گرفته است.
ملاحظات اخلاقی: در تحقیق حاضر، اصل امانتداری، صداقت، بیطرفی و اصالت اثر رعایت شده است.
یافتهها: در یکسو نظامهای عینیگرا (نوعیگرا) قرار دارند که اصولاً صغر سن یا فقدان عنصر روانی تمیز را در حقوق مسئولیت مدنی دخالت نمیدهند، بلکه رویکرد تحلیلهای خود را بر روابط عینی محض استوار کردهاند. در مقابل، اما نظامهای ذهنیگرا (شخصیگرا به معنای خاص) واقع شدهاند که به دنبال تأثیر عناصر پیچیده روانی و ذهنی بر حقوق مسئولیت مدنی و روابط طرفین دعوا هستند. این گرایش میکوشد با دخالتدادن عناصر سنی و روانی در تعدیل حداقلی یا حداکثری مسئولیت مدنی صغر و مجانین گام بردارد.
نتیجهگیری: با وجود این، به نظر میرسد راه حل منطقیتر در اتخاذ راهکاری میانه و مختلط است، معیاری که عینیگرایی را در کنار شخصیگرایی بنشاند و نقطه توازنی مطلوب میان حقوق طرفین دعوا ترسیم نماید، اما بیگمان اتخاذ راهکار نهایی و قاطع در این دست مطالعات فلسفی ـ حقوقی دشوار است، چه چهره ملاحظات اخلاقی و ناظر به انصاف در اینگونه مطالعات پررنگ بوده، مرزهای قاطع حقوق و اخلاق کمرنگتر شده و به همان میزان دستیابی به عدالت واقعی دشوارتر میگردد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
دریافت: 1402/1/25 | پذیرش: 1402/4/17