محدودیتها و استثنائات وارد بر حقوق مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط یکی از موضوعات پرچالش و جذاب حقوق مالکیت فکری به شمار میآید و با هدف درک جایگاه منافع عمومی در نظام حقوقی وضع میشوند.
این محدودیتها و استثنائات دارای اقسام مختلفی مانند استفاده کتابخانهای، استفاده آموزشی، نقل و... هستند، اما در مقام اجرای آنها، نیاز به معیاری جامع و مانع برای ایجاد موازنه میان جامعه و صاحب حق وجود دارد.
در این میان، معاهدات بینالمللی و نظامهای ملی تلاش مینمایند با معیارهای آزمون سه گام و استفاده منصفانه، قواعد و هنجارهای ضروری این موازنه را فراهم نمایند. عضویت قریبالوقوع ایران در سازمان تجارت جهانی و متعاقباً الحاق به موافقتنامه تریپس و همچنین کنوانسیون برن که زمینههای مساعد پیوستن به آن ایجاد گردیده و برگزاری شش دوره همایشهای ملی حقوق مالکیت ادبی و هنری که انگیزه عضویت را فزونتر نموده و ضرورت دستیابی به نظام منسجم حقوق مالکیت فکری مطابق با سند چشمانداز بیستساله و نقشه جامع علمی کشور از سوی دیگر موجب گشته بررسی معیار بهینهسازی محدودیتها و استثنائات متناسب با نظام ملی به مسئله ای مهم تبدیل شود. مقاله حاضر براساس رویکرد تحلیلی ـ توصیفی و روش کتابخانهای و بعضاً میدانی در پی واکاوی معیارهای مناسب برای استفاده بهینه از محدودیتها و استثنائات است و سرانجام نتیجهگیری مینماید که رویکرد ترکیبی از معیارهای موجود مناسب خواهد بود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |