1- مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
2- گروه حقوق جزا و جرمشناسی، واحد تهران مرکز، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.،
چکیده:
زمینه و هدف: جرمشناسی عصبشناختی، یک حوزه میانرشتهای نوظهور است که علوم اعصاب، روانشناسی و جرمشناسی را برای بررسی مبانی زیستی و عصبی رفتارهای مجرمانه تلفیق میکند. این مقاله مروری بر مفاهیم پایهای، چهارچوبهای نظری و دلالتهای کاربردی جرمشناسی عصبشناختی ارائه میدهد و به تبیین چیستی، اهمیت و چالشهای کلیدی این حوزه میپردازد. مطالعه حاضر ابتدا ماهیت و ضرورت جرمشناسی عصبشناختی را بررسی میکند و توضیح میدهد که چرا این حوزه در درک رفتار مجرمانه، فراتر از رویکردهای سنتی جامعهشناختی و روانشناختی، اهمیت یافته است، سپس ویژگیهای متمایزکننده این دانش را برمیشمارد و بر روشهای عصبشناختی مانند تصویربرداری مغزی، مطالعات ژنتیکی و ارزیابیهای عصبروانشناختی تأکید میکند. در ادامه، مقاله تعریف دقیقی از جرمشناسی عصبشناختی ارائه میدهد و آن را از رشتههای مرتبط متمایز میسازد، در حالی که بر دستاوردهای منحصر به فرد آن در پژوهشهای جرمشناسی تأکید دارد، سپس اهمیت جرمشناسی عصبشناختی را مورد بحث قرار میدهد، به ویژه در ارتقای راهبردهای پیشگیری از جرم، اصلاح مداخلات قضایی و توانبخشی و روشنگری مباحث اخلاقی درباره اختیار و مسئولیت کیفری. در نهایت، مقاله به مسائل و چالشهای کلیدی در جرمشناسی عصبشناختی میپردازد، از جمله نگرانیهای اخلاقی، محدودیتهای روششناختی و احتمال سوءاستفاده از یافتههای عصبشناختی در نظام عدالت کیفری. این نوشتار با ترکیب پژوهشهای موجود، درک پایهای از جرمشناسی عصبشناختی را ارائه میدهد و گامی به سوی گفتگوهای علمی و کاربردی بیشتر در این حوزه رو به رشد محسوب میشود.
روش: پژوهش حاضر از نوع نظری به روش توصیفی ـ تحلیلی است. روش جمعآوری اطلاعات آن به صورت کتابخانهای با مراجعه به اسناد، کتب و مقالات است.
ملاحظات اخلاقی: در تمام مراحل نگارش پژوهش حاضر ضمن رعایت اصالت متون صداقت و امانتداری رعایت شده است.
یافتهها: یافته اصلی مقاله آن است که جرمشناسی عصبشناختی با تلفیق علوم اعصاب و جرمشناسی سنتی، امکان فهم ژرفتری از علل زیستی بزهکاری فراهم میسازد. با این حال، به کارگیری این دانش مستلزم ملاحظات اخلاقی و حقوقی جدی درباره مسئولیت کیفری و حدود برنامههای پیشگیری و مداخلهای است.
نتیجهگیری: در نتیجه، جرمشناسی عصبشناختی به عنوان رویکردی نوین، ظرفیتهای مهمی برای تحول در فهم، پیشگیری و واکنش به بزهکاری فراهم میسازد و با تمرکز بر مکانیسمهای مغزی و زیستی، افقهای تازهای را پیش روی مطالعات جرمشناختی میگشاید. با این حال، بهرهگیری از این دانش باید با احتیاط و در پرتو اصول حقوقی و اخلاقی صورت گیرد، چراکه تکیه صرف بر تبیینهای زیستی میتواند به نادیدهگرفتن عوامل اجتماعی، روانی و فرهنگی منجر شود و مفهوم مسئولیت فردی را به چالش بکشد. بنابراین توسعه این حوزه مستلزم رویکردی جامع، انتقادی و مبتنی بر موازنه میان علم و ارزشهای بنیادین حقوق کیفری است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
دریافت: 1403/2/15 | پذیرش: 1404/4/24