مرکز تحقیقات اخلاق و حقوق پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایران.
چکیده:
زمینه و هدف: تحولات پرشتاب در الگوی منازعات معاصر، به ویژه در دهههای اخیر، نشان داده است که کودکان نهتنها قربانیان مستقیم خشونت فیزیکی در جنگها هستند، بلکه از آسیبهای روانی عمیق و پایدار نیز رنج میبرند. با این حال، نظام حقوق بینالملل تاکنون در شناسایی و حمایت مؤثر از ابعاد روانی حق بر سلامت کودکان در شرایط مخاصمه، دچار غفلت و پراکندگی مفهومی بوده است، در حالی که اسناد بنیادین حقوق بشر و حقوق بشردوستانه بر حق بر سلامت تأکید دارند، بعد روانی این حق، به ویژه در ارتباط با کودکان آسیبدیده از جنگ، به صورت مستقل و نظاممند مورد توجه قرار نگرفته است. فقدان تعریف دقیق از «حق بر سلامت روان کودک در زمان مخاصمه» و نبود ضمانتهای اجرایی مؤثر، موجب شده است که آسیبهای روانی ناشی از جنگ همچنان در حاشیه توجه جامعه بینالمللی باقی بماند. این کاستی نهتنها خلأی هنجاری، بلکه خلأی در مسئولیتپذیری دولتها و نهادهای بینالمللی نسبت به نسل آینده بشریت است. هدف اصلی این پژوهش، واکاوی مبانی حقوقی و هنجاری حق بر سلامت روان کودکان در نظام بینالمللی، تحلیل جایگاه آن در اسناد و رویههای حقوق بشری و بشردوستانه و بررسی روند عرفیشدن این حق در پرتو تحولات نهادی، قضایی و رویهای اخیر است.
روش: روش تحقیق، توصیفی ـ تحلیلی و مبتنی بر رویکرد تطبیقی است. دادهها از طریق بررسی اسناد الزامآور بینالمللی، آرا و گزارشهای نهادهای قضایی و شبهقضایی بینالمللی و تحلیل عملکرد سازمانهای بشردوستانه و حقوق بشری گردآوری و با استفاده از روش استنباط حقوقی و تفسیر نظاممند، تحلیل شدهاند.
ملاحظات اخلاقی: صداقت و امانتداری در گزارش متون، استناددهی به منابع و پرهیز از هرگونه سوءگیری رعایت گردیده است.
یافتهها: هرچند در اسناد بینالمللی، از جمله کنوانسیون حقوق کودک، میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و پروتکلهای الحاقی کنوانسیونهای ژنو، به حمایت از سلامت جسمی و روحی کودک اشاره شده است، اما مفهوم سلامت روان هنوز در سطح یک قاعده تفسیری و غیر مستقل باقی مانده است. فقدان انسجام هنجاری، پراکندگی مسئولیتها میان دولتها و نهادهای غیر دولتی و ضعف سازوکارهای اجرایی و نظارتی، از موانع اصلی تحقق مؤثر این حق به شمار میرود. در عین حال، رویههای جدید دیوان کیفری بینالمللی، گزارشهای کمیته حقوق کودک و بیانیههای شورای امنیت، نشانههایی از روند تدریجی عرفیشدن این حق و پذیرش آن به عنوان بخشی از تعهدات عامالشمول دولتها را آشکار ساختهاند.
نتیجهگیری: این پژوهش نتیجه میگیرد که حق بر سلامت روان کودکان در شرایط مخاصمه، نه صرفاً یک دغدغه بشردوستانه، بلکه بخشی از تعهد بنیادین دولتها برای تضمین کرامت انسانی و صلح پایدار است. عرفیشدن تدریجی این حق، مستلزم بازنگری در نظام مسئولیت بینالمللی، ایجاد نهادهای نظارتی مستقل و گنجاندن حمایت روانی در سیاستهای بازسازی پس از جنگ است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
دریافت: 1404/4/11 | پذیرش: 1404/8/17