حق بر سلامت عمومی، جزئی از حقوق بنیادین شهروندان در هر جامعه سیاسی است. هر شهروندی به مثابه عضوی از جامعه صرف نظر از ملاحظات نژادی، دینی، سیاسی و فرهنگی صرفاً به واسطه وجود رابطه شهروندی، دارای حق و استحقاق لازم جهت بهرهمندی از این حق میباشد. این دسته از حقوق، که به طور معمول از آنها در امتداد صیانت و حمایت از حق حیات افراد سخن به میان میآید، دارای ارتباط معناداری با دیگر حقوق ابنای بشر میباشند. از این رو است که توجه لازم و بایسته به حق بر سلامت عمومی شهروندان از سوی دولتها فارغ از ساختار نظام سیاسی آنها امری ضروری به نظر میرسد. تهیه، تدوین و تصویب حجم وسیعی از اسناد و معاهدات بینالمللی مرتبط با حق بر سلامت عمومی و نیز وضع قوانین و مقررات موضوعه داخلی در این زمینه خود دلیلی بر این مدعا است. با این وجود، پیشینه فعالیت و اقدامات دولتها و نیز اشخاص حقوق عمومی تنظیمکننده مقررات سلامت عمومی حاکی از عدم وجود شناخت لازم و جامع از سوی اشخاص و نهادهای مسؤول در حوزه سلامت عمومی و نیز عدم توجه کافی به چالشها و الزامات دولتها در تنظیم مقررات در حوزه سلامت عمومی شهروندان میباشد. در این مقاله، ضمن تلاش برای ارائه بررسی حق بر سلامت عمومی شهروندان به مثابه حقی ذیل حقوق شهروندی، کوشش گردیده است تا چالشهای دولتها در تنظیم مقررات در حوزه سلامت مورد تحلیل قرار گرفته و الزامات لازمالرعایه از سوی دولتها در این زمینه بیان گردد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |