1- گروه حقوق بینالملل، دانشکده حقوق، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران،
2- گروه حقوق بینالملل، دانشکده حقوق، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
چکیده:
زمینه و هدف: از سه دهه قبل تاکنون آنچه به «جنبش حق بر مرگ» در غرب مشهور است در برخی کشورها دستاوردهای قابل توجهی داشته است. در واقع با وجود مخالفتهای دینی و غیر دینی با اتانازی، نظامهای حقوقی غربی یکی پس از دیگری با استفاده از معیار خودمختاری بیماران در کنار معیار شفقت نسبت به بیماران، در مسیر بیبازگشت صدور جواز مرگ یاری شده و اتانازی قرار گرفتهاند. در این مقاله کوشش شده است تا خط سیر تحول فکری نسبت به اتانازی در میان موافقان و مخالفان آن با نگاهی به سنتهای فکری شریعتمحور و سکولار بررسی شود.
روش: روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی ـ تحلیلی بوده است. اطلاعات به صورت کتابخانهای و با رجوع به کتب و مقالات داخلی و خارجی به دست آمده است.
ملاحظات اخلاقی: در سراسر تحقیق حاضر صداقت و امانتداری علمی به طور کامل رعایت شده است.
یافتهها: برداشت کلی ارائهشده از بررسی خط سیر فوقالذکر این است که فکر بشری در سنت غربی رفتهرفته با اتانازی همدلی و موافقت بیشتری نشان داده است و از مخالفت با آن به سمت موافقت و پذیرش سیر نموده است. سنت اسلامی نیز هرچند کندتر، اما گامهای اولیه در راستای پذیرش اتانازی را برداشته است.
نتیجهگیری: اتانازی یا مرگ یاریشده، با معیار خودمختاریِ صرف قابل پذیرش نبوده و ضرورت دارد در کنار این معیار، برای توجیه موضوع، معیار یا حتی معیارهای دیگری نیز توأمان مورد بهرهبرداری حقوقی، فلسفی و اخلاقی قرار گیرند. از همین رو است که فلاسفه زیادی، برای توجیه اتانازی وجود حداقل دو معیار را به طور همزمان و در کنار یکدیگر ضروری میدانند. معیار خودمختاری بشر در کنار معیار شفقت و دلسوزی نسبت به درد و رنج غیر قابل تحمل بیماران.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
دریافت: 1400/7/20 | پذیرش: 1400/12/5