گروه حقوق، دانشکده حقوق و علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده:
زمینه و هدف: افسردگی وضعیت نسبتاً رایجی است که در دنیا رو به فزونی دارد. یک بیماری نرم و آرام که با ظاهری شکیل، تمام ابعاد زندگی را به تباهی میکشاند، مانند پیکانی است که در ابتدا به درون فرد نشانه میرود و او را قربانی میکند و سپس به نابودی دیگران و ارتکاب جرم میانجامد. هدف ما بیان مشکلاتی است که در این حوزه از بعد تقنین و نحوه برخورد با افسردگان وجود دارد.
روش: روش پژوهش مورد استفاده در این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی ـ تحلیلی بوده و روش گردگردآوری اطلاعات نیز با استفاده از منابع کتابخانهای و اسنادی است.
ملاحظات اخلاقی: در این پژوهش، تمامی اصول اخلاقی از قبیل امانتداری، صداقت و اصالت متن رعایت شده است.
یافتهها: تئوری فشار در قسمتهایی، علت وجودی افسردگی را شرح میدهد و به جامعه هشدار میدهد که عواقب نادیدهگرفتن فشارهای اجتماعی بر فرد، خطرناک میباشد. تحقیقات فراوانی در دنیا، اهمیت آن را برای دستاندرکاران قضایی و تقنینی توضیح دادهاند.
نتیجهگیری: به نظر تغیر در قوانین و دستهبندی صریح در انواع اختلالات روانی، ضروری است، ضمن اینکه پیشگیری زودرس از الزاماتی است که بیشتر باید مورد نظر نظام عدالت قضایی باشد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
دریافت: 1404/4/29 | پذیرش: 1404/8/29